کد خبر: ۱۰۴۸۶
۱۷ مهر ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۰

بچه‌ها در فرهنگ‌سرای کودک و آینده مشهد کاربلد می‌شوند

فرهنگسرای کودک و آینده بیش‌از پانزده‌سال است شادی را برای کودکان به ارمغان آورده است.در این فرهنگسرا مفاهیم تربیتی و آموزه‌های دینی در‌ قالب قصه و بازی، به بچه‌ها آموزش داده شود.

درمیانه بوستان کوهسنگی، ساختمانی با نمای سنگی دیده می‌شود. ساختمانی که بیش‌از پانزده‌سال است شادی را برای کودکان به ارمغان آورده است. با ورود به محوطه این ساختمان که «فرهنگ‌سرای کودک و آینده» نام دارد، وارد دنیای متفاوتی می‌شوید؛ همه‌جا پر از رنگ و نقش‌و‌نگار است؛ نقش‌و‌نگاری که حتی آدم‌بزرگ‌ها را هم به وجد می‌آورد.

صدای حرف‌زدن و خنده بچه‌ها در سراسر فضای فرهنگ‌سرا پیچیده است؛ از هر طرف محوطه، صدا‌های مختلفی شنیده می‌شود. چنددختر و پسر کوچک در فضای بیرونی، دور مربی‌شان جمع شده‌اند. دخترک با صورت گرد و تپلش رو به مربی می‌کند و می‌گوید: «خانم! چاشت بخوریم.» و با اجازه مربی شاد و خندان سیب سرخی را که در دست دارد، گاز می‌زند. به‌دنبال حرف او، پسربچه‌ای با مو‌های فرفری ساندویچش را از کیفش بیرون می‌آورد و به دست مربی می‌دهد. نقلی و شیرین می‌گوید: «خانم! گره پلاستیک را برایم باز می‌کنید؟»

از سمت دیگر فرهنگ‌سرا صدای سرود‌خواندن بچه‌ها به گوش می‌رسد؛ «گربه پرید رو پشت بوم‌...». کافی است برای دقایقی در این محیط باشید تا از شور و شیرینی ارتباط با بچه‌ها انرژی بگیرید و در ذهنتان به گذشته برگردید، به دوران خوش کودکی.

به بهانه روز جهانی کودک به فرهنگ‌سرای کودک و آینده رفتیم و از حال و هوایش برایتان نوشتیم.

 

کاربلد شدن بچه‌ها در  فرهنگ‌سرای کودک و آینده

 

کلاس پیش‌دبستانی

شیطنت‌های کودکانه

درِ یکی از سالن‌ها نیمه‌باز است. صدای مربی به گوش می‌رسد؛ «بچه‌ها! بچه کلاغ صداش چی بود؟» صدا‌های ریز و ظریف بچه‌ها می‌آید که تکرار می‌کنند: «قار، قار.» از همان بیرون هم می‌توان متوجه شیطنت و سر‌و‌صدای بچه‌ها شد. روی دیوار‌های داخل کلاس کاردستی‌های متنوع و رنگارنگی نصب شده است، از سبد گل گرفته تا خانه و ماشین‌های کاغذی. قسمتی از دیوار هم به نقاشی کودکان اختصاص دارد؛ نقاشی‌هایی که زیبایی کلاس را دوچندان کرده است.

اینجا کلاس پیش‌دبستانی است. بچه‌ها چهار‌پنج سال بیشتر ندارند و آرام‌نشستن در کلاس برایشان سخت است. یکی به بهانه اینکه دنبال مدادش می‌گردد، دور‌تا‌دور میز‌ها راه می‌رود، دیگری با صدای نازکی می‌گوید: خانم! رضا رفت بیرون، نیامد.

با شنیدن پاسخ مربی که می‌گوید «الان می‌آید»، بهانه‌اش شکل دیگری می‌گیرد؛ «خانم! می‌شود محمدمهدی کنار ما بنشیند؟»

در گوشه کلاس، آرام و ساکت روی صندلی نشسته است و برای خودش نقاشی می‌کشد. با حوصله، مدادهایش را در جامدادی می‌چیند. نامش مهنا نسایی است و پنج‌سال دارد. می‌گوید: خیلی اینجا را دوست دارم. مامانم صبح‌ها من را می‌آورد تا نقاشی و شعر یاد بگیرم.

پسرک کنار دستم ایستاده است و با چشمان مشکی درشتش با دقت به ما نگاه می‌کند. انگار که بخواهد به هم‌کلاسی‌اش تقلب برساند، می‌گوید: بگو اینجا یاد می‌گیریم قرآن بخوانیم و کاردستی درست کنیم. محمد پشت سر هم حرف می‌زند. او یکی از بچه‌های بازیگوش کلاس است. آهسته و آرام طوری که کسی نشنود، در گوشم زمزمه می‌کند: مامانم من را به کلاس روباتیک هم می‌آورد. 



کلاس قناد کوچولو

بازی با خمیر قنادی

چند دختربچه دور میز بزرگ وسط سالن حلقه زده‌اند و با شیطنت و خنده‌های زیر‌زیرکی آرد و آبی را که کنار دستشان قرار دارد، در ظرفی مخلوط می‌کنند. گاهی کمی از آرد‌ها را به‌سمت هم می‌پاشند و زیرچشمی به اطرافشان نگاه می‌کنند، مبادا کسی بویی ببرد و ریز‌ریز می‌خندند.

دخترک پیش‌بند گل‌گلی را به کمرش بسته و موهایش را زیر کلاه سفید‌رنگ آشپزی پنهان کرده است. انگار با این لباس، بیشتر احساس سرآشپز‌بودن دارد. تخته پلاستیکی مقابلش روی میز قرار دارد. روی تخته، خمیری پهن کرده است و با دستان کوچکش، آن را ورز می‌دهد. آرام می‌گوید: دارم یاد می‌گیرم کیک درست کنم تا بتوانم در خانه به مادرم کمک کنم.

در یک‌قدمی او سه دختر قد‌و‌نیم‌قد، همان‌طور‌که سرگرم خمیربازی برای درست‌کردن کیک هستند با خانمی که پشت سرشان ایستاده است، حرف می‌زنند. خمیر به دست‌هایشان چسبیده است و منتظرند مادر به کف دستشان کره بمالد تا از این شرایط خلاص شوند. مریم شاهددوست، مادر یکتا، حلما و هانا لطفی‌مقدم است.

او می‌گوید: هر‌وقت در خانه آشپزی می‌کنم، دخترانم با علاقه من را نگاه می‌کنند و دلشان می‌خواهد کمک‌دستم باشند. وقتی فهمیدم در فرهنگ‌سرای کودک، کلاس قناد‌کوچولو برگزار می‌شود، آنها را ثبت‌نام کردم تا علاوه‌بر سرگرم‌شدن، آشپزی هم یاد بگیرند.



بخش بیمارستان عروسک‌ها

درمان ترس کودک از دکتر

روی شیشه‌های بیرون سالن، تصاویر کارتونی از آمپول، کپسول و قرص دیده می‌شود. درکنار این تصاویر، نقاشی‌های کودکانه از بچه‌هایی با کلاه پرستاری و جعبه کمک‌های اولیه چسبانده شده است. ورودی سالن یک آدم آهنی مخروطی‌شکل ایستاده است تا بچه‌ها را به داخل بیمارستان عروسک‌ها راهنمایی کند. شنیدن اسم دکتر، بیمارستان و آمپول برای خیلی از کودکان ترسناک است، اما در بیمارستان عروسک‌ها، فضا فرق می‌کند. اینجا بچه‌ها کنجکاو هستند که بدانند آقای دکتر و خانم پرستار که خودشان را شبیه شیر و خرگوش کرده‌اند، چطور عروسک‌ها را مداوا می‌کنند.

فضاسازی در بیمارستان عروسک‌ها نه‌تن‌ها برای کودکان بلکه برای بزرگ‌تر‌ها هم جذاب است. عروسک‌هایی که آسیب دیده‌اند، در اتاق‌های مجزای دندان‌پزشکی، برق‌گرفتگی، چشم‌پزشکی، بریدگی، سوختگی، شکستگی و... مداوا شوند. درحقیقت این مکان برای آشنایی با ابزار‌ها و کار درمان و از بین‌بردن ترس و اضطراب‌های کودک درقالب نمایش عروسکی است.

محمدصدرا شش‌ساله است و با چشم‌های کنجکاوش به‌جای اینکه به عروسک‌ها زل بزند، به وسیله‌ای شبیه تونل چشم دوخته است. آقاشیره که تعجب پسرک را دیده، درباره این وسیله که برای تصویربرداری است، توضیح می‌دهد. صدرا که تا همین چند‌دقیقه پیش با تعجب به دستگاه نگاه می‌کرد، حالا با دستانش آن را لمس می‌کند. انگار دیگر ترسی ندارد. البته این کلاس ویژه تابستان است.

 

کاربلد شدن بچه‌ها در  فرهنگ‌سرای کودک و آینده


بخش بازی درمانی

بازی کن تا درمان شوی

دخترک با مو‌های دوگوشی بافته‌شده و لباس صورتی رنگش تا وارد فرهنگ‌سرا می‌شود، دست مادرش را رها می‌کند و لی‌لی‌کنان به‌سمت در ورودی یکی از سالن‌ها می‌رود و روی یکی از صندلی‌های کوچک می‌نشیند. دختر دیگری از راه می‌رسد و او را صدا می‌کند؛ «یگانه! بیا پیش من بنشین.»، اما دخترک از جایش تکان نمی‌خورد، انگار علاقه‌ای به جابه‌جا‌شدن ندارد. دیگر بچه‌های کلاس یکی‌یکی از راه می‌رسند و روی یکی از صندلی‌های کوچک می‌نشینند.

مربی که مقابل در ورودی کلاس از شاگردانش استقبال می‌کرد، وقتی می‌بیند همه آنها در کلاس حضور دارند، بر‌اساس لیست مقابلش به هر‌کدام از بچه‌ها وسیله بازی می‌دهد. سهم برخی کودکان، مکعب‌هایی است که باید روی هم چیده شود؛ برخی دیگر حلقه‌های کوچک، پازل، خمیر بازی و‌... دریافت می‌کنند. اینجا کلاس بازی‌درمانی است.

مادر یگانه می‌گوید: دخترم خجالتی است و اعتماد‌به‌نفس کمی دارد. از وقتی او را در این کلاس ثبت‌نام کرده‌ام، وضعیت بهتری پیدا کرده است.

کلاس بازی‌درمانی یکی از کلاس‌هایی است که با استقبال بسیار زیاد والدین روبه‌رو شده است. در این کلاس، بازی یک روش برای حل اختلالات رفتاری کودکان مانند پرخاشگری، اضطراب، وابستگی به والدین، کمبود اعتماد‌به‌نفس و‌... است.

 

کاربلد شدن بچه‌ها در  فرهنگ‌سرای کودک و آینده

 

بازی‌های نوستالژیک

سالن بازی

منچ، حلقه، مارپله، شطرنج، فوتبال دستی، خانه‌سازی همه در یک سالن با ابعاد بزرگی دیده می‌شود؛ شاید برتری این سالن همین باشد که بازی‌های نوستالژیک والدین را در‌کنار بازی‌های فکری جدید قرار داده است تا ذهن کودکان را به چالش بکشد. پناه باغدار تی‌شرت زرد‌رنگی به تن دارد. او عاشق بازی فکری است.

مادر پناه می‌گوید: پدرش همیشه برای او بازی فکری می‌خرد؛ چون اعتقاد داریم به‌جای اینکه دخترمان با تلفن همراه سرگرم شود، باید کمک کنیم هوش او از‌طریق همین بازی‌ها زیاد شود. چون تک‌فرزند است و هم‌بازی ندارد، او را به فرهنگ‌سرای کودک می‌آورم تا با بچه‌های اینجا بازی کند.

سؤال‌های بچه‌ها تمامی ندارد. مدام از مربی سؤال‌های ریز و درشت می‌پرسند تا سر از بازی فکری مقابلشان در‌بیاورند.

‌علیرضا نمازی کودک دیگری است که دوست‌های خوبی در کلاس پیدا کرده است؛ «من و آرمان در این کلاس دوست شدیم. می‌خواهیم با لگو ماشین بزرگ درست کنیم.»

 

کاربلد شدن بچه‌ها در  فرهنگ‌سرای کودک و آینده


کودک دیروز، مربی امروز

خدیجه رئوف، مربی کودک

زمانی که یازده‌ساله بودم و همراه خانواده‌ام به بوستان کوهسنگی می‌آمدیم، یک سال و چند‌ماه بود که فرهنگ‌سرا افتتاح شده بود. آنجا متوجه شدم تئاتر عروسکی در‌حال اجراست. همراه خواهرهایم که از من کوچک‌ترند به تماشای تئاتر «مهمان غار» نشستیم. آن‌قدر آن تئاتر برای من و خواهرانم جذاب بود که تصمیم گرفتیم برای دیدن دوباره این نمایش به فرهنگ‌سرا بیاییم.

آمدن دوباره ما سبب شد در کلاس‌های نقاشی، کتاب‌خوانی و خوش‌نویسی شرکت کنم. مدتی از فرهنگ‌سرا فاصله گرفتم ولی سه‌سال پیش که با مجموعه برنا آشنا شدم به‌دلیل اینکه در حوزه کودک فعال بودم، به‌عنوان مربی سالن بازی فکری، همکاری‌ام را با فرهنگ‌سرا در قالب مربی شروع کردم.

با اینکه سیزده‌چهارده‌سال از روز‌های کودکی‌ام می‌گذرد، هنوز هم هنگامی‌که به فرهنگ‌سرا می‌آیم، خاطرات خوش بچگی برایم زنده می‌شود. به نظرم اینجا می‌تواند مکان درستی برای تربیت و پرورش کودکان باشد.


پرورش ذهن خلاق

محترم رضایی، عروسک‌ساز و عروسک‌گردان

به کار کودک علاقه دارم و یکی از شیرین‌ترین خاطراتم مربوط‌به بیمارستان عروسک‌هاست. آموزش‌های بهداشتی در‌قالب نمایش عروسکی و در فضایی که مثلا بیمارستان بود، آن‌قدر برای بچه‌ها جذابیت داشت که به یاد دارم چندتا از بچه‌ها هر‌شب همراه والدینشان برای تماشا می‌آمدند و مادران می‌گفتند بچه‌شان لحظه‌شماری می‌کند عصر شود تا به بیمارستان عروسک‌ها بیاید.

باید این نکته را در نظر بگیریم که دنیای بچه‌های امروز با بچه‌های ده‌سال پیش فرق می‌کند. دسترسی به فضای مجازی سبب شده است اطلاعات آنها بیشتر شود و هوش بالاتری نیز داشته باشند. به نظرم وظیفه ما در حوزه کودک، مراقبت از بینایی و شنوایی یعنی آنچه کودک می‌بیند و می‌شنود، همراه با فاصله‌گذاری‌های درست است تا او را از آسیب‌های اجتماعی مصون نگهداریم.


کاربلد شدن بچه‌ها در  فرهنگ‌سرای کودک و آینده

 

آمادگی برای رفتن به مدرسه

ریحانه وکیلی، مربی پیش‌دبستانی

حدود ده‌سالی می‌شود که در فرهنگ‌سرای کودک و آینده به‌عنوان مربی فعالیت می‌کنم. در کلاس به بچه‌ها شعر، کاردستی و مفاهیم ابتدایی ریاضی و علوم را آموزش می‌دهیم؛ همان موضوعاتی که مربوط‌به پیش‌دبستانی است. البته روخوانی قرآن و حفظ سوره‌های کوچک نیز جزو برنامه است.

بهترین و شیرین‌ترین خاطره‌ای که از مربیگری در فرهنگ‌سرا دارم، مربوط‌به یک سال پیش است که به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم و دانش‌آموز کلاس ششم جلو آمد و با محبت من را در آغوش کشید و گفت که شاگرد من در کلاس‌های فرهنگ‌سرا بوده است.

در اینجا بیشتر تلاش ما بر این است که در‌قالب قصه و بازی، مفاهیم تربیتی و آموزه‌های دینی را به بچه‌ها آموزش دهیم.

 

معرفی فرهنگ‌سرا

فرهنگ‌سرای کودک و آینده با زیربنای ۴‌هزار‌و‌۸۰۰‌مترمربع، ۱۲‌بهمن سال‌۱۳۸۷ در بوستان کوهسنگی افتتاح شد. در ابتدا هدف اصلی این فرهنگ‌سرا آموزش مسائل شهروندی به کودکان بود، اما در سال‌های بعد، آموزش‌ها متنوع‌تر شد و پرورش کودکان نیز مورد‌توجه قرار گرفت.

در حال حاضر علاوه‌بر کلاس‌های پیش‌دبستانی یک و دو، نقاشی و کاردستی، کلاس‌های متنوعی همچون آشپز‌کوچولو، نانوا‌کوچولو، روباتیک، طراحی ساخت سازه ماکارونی، طراحی و ساخت موشک آبی، کودک شاد، بازی‌درمانی، مهارت‌های اجرا (فن بیان)، نمایش خلاق، خوش‌نویسی، احکام برگزار می‌شود.

همچنین سالن‌های متنوع مانند کودک و تندرستی، استخر توپ، ماسه‌بازی، بازی‌های فکری، آمفی‌تئاتر برای حضور کودکان در‌نظر گرفته شده است تا محیطی شاد و مفرح برای آنها ایجاد شود. فرهنگ‌سرای کودک و آینده بعد‌از گذشت پانزده‌سال فعالیت، توانسته است به‌صورت میانگین ۲۷۰‌هزار مخاطب کودک در سال داشته باشد.


* این گزارش سه‌شنبه ۱۷ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۴ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44